loading...
کلبه عشق
عاشقان بازدید : 15 یکشنبه 03 آذر 1392 نظرات (0)

دارم حرف میزنم هی زبونم میگیره

بابام میگه: چته زبونت بند اومده ؟

میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده!

.

.

به مامانم میگم: ی چیزی بنداز رو بابا ،خوابه

میگه:پتو خوبه؟

گفتم: پ ن پ میز،میز خوبه

.

.

با یه دسته پول رفتم بانک

کارمند میگه میخوای بریزی به حساب ؟

گفتم پ ن پ عاشقتم اومدم بریزم به پات

.

.

رفتم نونوایی بعد نیم ساعت که نوبتم شده شاتر(شاطر و ... )میگه نون میخوای؟

گفتم بله بی ضحمت(زحمت-ظحمت-ذحمتو...)10تا می خواستم!!!!!!!!!!!

(ستاد مبارزه با پ ن پ)

.

.

رفتم سر قبر بابابزرگم

یارو اومده پیشم نشسته میگه فوت کردن؟

پ ن پ فردا امتحان ریاضی داره خودشو زده به مردن که نره..

.

.

با دوستم تو مزرعه بودیم گوساله داشت از مامانش شیر می خورد

دوستم میگه داره شیر می خوره؟

پ ن پ داره مامانش و باد میکنه مثل بادکنک بفرسته هوا

.

.

رفتم سوپر مارکت میگم اقا ببخشید یه لامپ۱۰۰محبت کنین.

اورده تست کرده میگه میبری؟

میگم پـَـ نـَـ پـَـ همین جا میخورم!

.

.

دبـیـرتـاریـخ ادبـیـاتـمــون پــاش شـکـسـتـه طـفـلـک بـیـچـاره

یـه مـاهـی نـمـیـاد... مـا هـم کـه دلـتـنـگ -^ـــــ^-

کـلـن کـتـاب ادبـیـاتـو بـوسـیـدیـم گـذاشـتـیـم کـنـار...

دیـروز سـر زنـگ تـاریـخ ادبـی یـه دبـیـر جـان بـرکـف

از کـلـاس خـودش گـذشـت اومـد سـر مـا آوار شـد

ردیـف مـا هـم ک تـعـطـیـل و بـی کـتـاب

دبـیـر مـشـنـگ هـمـه رو تـک بـه تـک بـلـنـد کـرده

و بـلـا اسـتـثـنـا مـیـپـرسـه:

پ کـتـابـت کـو مـگـه اومـدی سـیـزده بـدر ؟!

خـلـاصـه بـعـد شـونـزده بـار تـکـرار ایـن جـمـلـه

رسـیـد بـه مـن

مـنـم نـذاشـتـم تـف جـمـلـه تـو دهـنـش خـشـک شـه

گـفــتـمـش :

پ ن پ! اومــدم زیـارت روی مـاه شـمـا

دبـیـره یـه نـمـه جـاخـورد و گـفـت:

عـــه ؟ بـلـبـل زبـونـم کـه هـسـتـی؟

گـفـتـمـش: پ ن پ.. ایـن صـدای بـلـبـل مـدرسـه س

رو خـودم دایـورتـش کـردم!!...

کـلـاسمون ک پـاشـیـد

مـنـم از اون مـوقـع تـا حـالـا پـی

احـوالـات تـک مـاده واس تـاریـخ ادبـیـاتـم...

.

.

می گم صبح ساعت 5 دارم میرم تنگ کوه

میگه اه با دوستات؟

پ ن پ با فرشته هایی که صبح های زود برا شمارش ثواب ها دورم جمع می شن!!!

.

.

بابام دستشو برید خون مث فوّاره داشت میزد بیرون...

دادو بیداد میکرد یکی یه تیکه دستمال بده همه خونم داره میره میمیرم الان!

مامانم گفت میخوای جلو خونریزی روبگیری....

بابام گفت پَ نَ پَ سگ همسایه عطسه کرد

شنیدم صداشو میخوام برم دور دهنشو پاک کنم

.

.

يه روز شيشه رفته بود توي دستم

هي بالا و پايين ميپريدم به دوستم گفتم بيادرش بيار

گفت شيشه رو گفتم پ ن پ بيا شکل منو در بيار با هم شاد شيم

.

.

تو بازار می چرخیدم دیدم یه دختربچه 4-5 ساله داره گریه می کنه و مامانشو صدا میزنه!

رفتم پیشش گفتم چیه عمو مامانتو گم کردی؟

برگشته می گه: پ ن پ دیدم صدام قشنگه دارم روضه می خونم!!!!!!

منم رنگم شد عین لبو کم آوردم دیگه

ی دفعه مامانشم سر رسید گفتم دختر شماست این چه زبونی داره؟؟

گفت پ ن پ مداح محلمونه اومدم بگم دعام کنه!!!!!!!!!!

.

.

سره کلاس نشسته بودیم . یهو مدیره اومده میگه : خسته نباشید

معلممون هم میگه : یعنی زنگ خورد ؟

میگم پ ن پ اومده بهت روحیه بده 1 ساعت دیگه درس بدی ! !

معلمه روشنفکره داریم عایا ؟ نه واقعا داریم ؟

مسولین رسیدگی کنن

.

.

امروز دیر رفتم مدرسه مدیر هم اومده منو دیده میگه دیر اومدی ؟

گفتم پ ن پ خودم زود اومدم اینم خوابیه که صبح دیدم دیر میام مدرسه :))

گفت پس مسخره هم میکنی ؟ گفتم پ ن پ دارم به بزرگواری هاتون افتخار میکنم :)

گفت پس یک جایزه کتک دلت میخواد ؟ گفتم پ ن پ کمتر از توپ طلای اروپا قبول نمیکنم :))

حالا دو کلام صحبت کردیم یکی نیس بهش بگه اون سه روز اخراجی دلیلش چی بود :|

.

.

رفتم در خونه رفیقم ... از پشت آیفون میگه... تنهایی؟

پ ن پ خونه محاصره ست بهتره خودتو تصلیم کنی!!!

.

.

از دستشویی اومدم بیرون همکارم منتظر وایستاده منو دیده میگه تو بودی تو دستشویی ؟؟

میگم پ ن پ 3 نفر دیگه هم هست من اول شدم!!!

.

.

زنگ زدم عكاسي نوبت بگيرم واسه عكس گرفتن

دختره گوشي رو برداشته ميگم: ببخشيد خانوم امروز وقت خالي كي دارين؟

ميگه:واسه عكس گرفتن؟ ميگم:پ ن پ واسه اينكه با خونواده خدمت برسيم!!!

بعد مي خنده ميگه:6وقت داريم ...ميگم: قبل از 6 هم كسي نوبت داره؟

ميگه: پ ن پ امروز رو كلا واسه همسر اينده ام خالي كردم!!!

.

.

من کلاس زبان میرم( آره من یه چی فراتر از انتظارم به جون شما)

بعد وسط کلاس یهوبه گوشیم ی اس اومد منم خیلی کلاسیک داشتم جواب میدادم

یهو استادمون اومد بالاسرم و برگشت گفت: امیرحسین داری چی کار میکنی؟؟؟داری اس میدی؟؟؟؟

منم دلم نیومد بهش بگم پ ن پ گفتم: ببخشید استاد بله دارم دارم اس میدم^_^

استادمونم ی خنده معنی داری تحویل داد و رفت پشت میز خودش نشست

فک کنم خندش بابت استفاده نکردن من از فرصت پ ن پ بود........

چیکار کنم خو دلم نیومد بهش بگم.......

 

بس که استادمون ماهه

 

 

http://www.setfa.net/images/q441al46egzb91mb4.jpg


برچسب ها پ ن پ های جدید ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 42
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 24
  • بازدید کلی : 7,956